معنی ساجن

لغت نامه دهخدا

ساجن

ساجن. [ج ِ] (ع ص) زندانی کننده. ج، سُجّان. (تاج العروس).


ساجنة

ساجنه. [ج ِ ن َ] (ع ص) تأنیث ساجن. رجوع به ساجن شود. || (اِ) مسیل آب از کوه به دشت. ج، سواجن. (اقرب الموارد) (المنجد).

حل جدول

ساجن

زندانی کننده


زندانی کننده

ساجن


زندانی‌کننده

ساجن


فیلمی با بازی سلمان خان

تری نام، صنم بی وفا، ساجن، ‏دل ترا عاشق، انفجار، به امید دیدار، پیروزی، جلوه عشق، سلام عشق، نوانتری، همسر بی نظیر، ورود ممنوع، کیونکی

معادل ابجد

ساجن

114

پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید ثبت نام کنید.
اشتراک گذاری