معنی ستایشگری

لغت نامه دهخدا

ستایشگری

ستایشگری. [س ِ ی ِ گ َ] (حامص مرکب) حمد و عبادت و دعا. (ناظم الاطباء). عمل ستایشگر:
چو آمد بنزدش زمین بوسه داد
ستایشگری را زبان برگشاد.
فردوسی.
ای آنکه در ایام ستایشگری تو
صوفی شمرَد عیب نگهبانی دم را.
عرفی (از آنندراج).
رجوع به ستایشگر شود.

حل جدول

ستایشگری

‌مداحی

واژه پیشنهادی

ستایشگری

مدحت سرایی

معادل ابجد

ستایشگری

1001

پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید ثبت نام کنید.
اشتراک گذاری