معنی سرزمین یخزده آمریکا
حل جدول
آلاسکا
سرزمین یخ زده آمریکا
ایالت آلاسکا
سرزمین
لکا، وادی، دیار، زادبوم
آب و خاک
خطه
لکا
مترادف و متضاد زبان فارسی
لغت نامه دهخدا
سرزمین. [س َ زَ] (اِ مرکب) ملک.مملکت. ناحیت. کشور. اقلیم. مرز و بوم:
سحرگه رهروی درسرزمینی
همی گفت این معما با قرینی.
حافظ.
سرزمینی است که ایمان فلک رفته بباد.
؟
فرهنگ معین
(~. زَ) (اِمر.) مرز و بوم.
فارسی به عربی
ارض، تربه، منطقه
فارسی به ایتالیایی
territorio
فارسی به آلمانی
Anlegen, Bereich, Gebiet (n), Gegend, Land (n), Landen, Landstrich
واژه پیشنهادی
بوم و بر
فرهنگ عمید
زمین پهناور که قوم و طایفهای در آنجا بهسر ببرند، مرزوبوم، کشور،
معادل ابجد
1265