معنی سرسلسله
فرهنگ معین
(~. س س لِ) (ص مر.) [فا - ع.] بانی و مؤسس یک سلسله یا یک طایفه، رییس و پیشوا و بزرگتر یک فرقه مذهبی.
فرهنگ عمید
بانی و مؤسس یک سلسله یا طایفه، نخستین فرد از یک خاندان که یکی پس از دیگری پادشاهی کنند،
رئیس و پیشوا و بزرگتر یک فرقۀ مذهبی،
حل جدول
مترادف و متضاد زبان فارسی
سلسلهجنبان، بانی، موسس، آغازگر، رئیس، بزرگ، مهتر
فرهنگ فارسی هوشیار
موسس یک طایفه یا سلسله
معادل ابجد
445