معنی سمندر
لغت نامه دهخدا
فرهنگ معین
(سَ مَ دَ) (اِ.) جانوری دوزیست شبیه سوسمار، چهارپا دارد و رنگ پوستش تیره است با لکه های زرد. می گویند در آتش نمی سوزد.
فرهنگ عمید
(زیستشناسی) جانوری با دم بلند و دست و پای کوتاه شبیه مارمولک که در آب و خشکی زندگی میکند و در مکانهای تاریک و مرطوب به سر میبرد،
[قدیمی] جانوری افسانهای که درون آتش زندگی می کند: به دریا نخواهد شدن بط غریق / سمندر چه داند عذابالحریق (سعدی۱: ۱۰۳)،
حل جدول
فارسی به انگلیسی
Salamander
فارسی به عربی
سمندر
عربی به فارسی
سمندر , یکجور سوسمار یا مارمولک
فرهنگ فارسی هوشیار
بمعنی فرشته موکل آتش و پنبه کوهی و حیوان معروف است، نام جانوری که در آتش متکون میشود
فرهنگ فارسی آزاد
سَمَنْدَر، مرغ- مرغ آتشخوار- پرنده ای افسانه ای که در آتش جای دارد- در کتب امروزی نوع کوچکی از سوسمار است که در صحاری دیده می شود و علاقمند به آفتاب است و به خورشید خیره می نگرد و می گویند در آتش نمی سوزد و در فرهنگ عَرَب ذکر همین نوع حیوان را می نمایند که آتش را در پیرامون خود خاموش میسازد لذا آنرا مقاوم به آتش تصور نموده اند. در آثار ادبی به تشبیه به معانی مرغ آتشین، مقاوم به آتش، و از آتش خاسته آمده است،
سَمَنْدَر، لقب جناب شیخ کاظم قزوینی فرزند جناب شیخ محمد نبیل قزوینی می باشد که لوح فوأد یا ک.ظ باعزاز ایشان نازل شده است. این لقب عنایتی حق است و ایشان در عهد ابهی و عهد میثاق بخدمات باهره در تبلیغ و تألیف قلوب یاران موفق شدند و بسیار مقرب درگاه بودند. فرزند جلیل القدر ایشان جناب طرازالله سمندری نیز مقرب آستان حضرت عبدالبهاء و حضرت ولی امرالله و بیت العدل اعظم الهی و خود ایادی امرالله بودند،
معادل ابجد
354