معنی سوده گر

لغت نامه دهخدا

سوده گر

سوده گر. [دَ / دِ گ َ] (ص مرکب) حکاک. (منتهی الارب) (دهار):
عقیق را چوبسایند نیک سوده گران
که آبدار بود با لبان تو ماند.
دقیقی.

حل جدول

فرهنگ فارسی هوشیار

سوده گر

(صفت) ساینده فلز و سنگ قیمتی خرد کننده احجار کریمه و فلزات.

معادل ابجد

سوده گر

295

پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید ثبت نام کنید.
اشتراک گذاری