معنی سوراخ
لغت نامه دهخدا
فرهنگ معین
[په.] (اِ.) رخنه، شکاف.، ~ موش داره، موش گوش داره کنایه از: توجه دادن به حفظ زبان و دور و بَر و ملاحظه فضول و خبرچین و مثل آن نمودن.، ~ دعا را گم کردن کنایه از: مصلحت و خیر و راه را گم کردن.
فرهنگ عمید
روزنه، رخنه،
حل جدول
مترادف و متضاد زبان فارسی
رخنه، سوفار، شکاف، فرج، ترک، ثقبه، ثلمه، روزن، روزنه، منفذ، مجرا، لانه، چاله، حفره، گودال، غار، مغاک، نقب، بیغوله، گوشه پرت و دور افتاده، پستو، سوراخ سمبه، مخفیگاه
فارسی به انگلیسی
Aperture, Bore, Cranny, Eye, Hole, Leak, Leakage, Opening, Orifice, Perforation, Puncture, Socket, Vent, Well, Leaky
فارسی به ترکی
delik
فارسی به عربی
اثقب، افتتاح، ثقب، شبکه، فتحه، فوهه، مقدمه
تعبیر خواب
اگر بیند در شکم او سوراخ است، دلیل که از عیال خود ناامید گردد. اگر بیند که در سنگی سوراخ می کرد، دلیل بود که در مسلمانی پایدار بود، اگر بیند که در خشتی سوراخ می کرد، تاویلش به خلاف این بود و معبران گویند که به قدر آن در مالش زیان افتد. حکایت: درخبر است که مردی به خدمت حضرت امیرالمومنین آمد و گفت: یا امیر المومنین، به خواب دیدم که از سوراخی کوچک، گاوی بزرگ بیرون آمد و هر چند خواست باز به جای رود، نتوانست. فرمود: بدان که آن سوراخ دهن است و چون سخن گفته شود. بازنگردد. - جابر مغربی
اگر بیند که در کوه سوراخ بود و در سوراخ درون شد، دلیل که از راز پادشاه آگاه بود. اگر بیند که چیزی از آن سوراخ بیرون آورد، دلیل که از پادشاه عطا یابد، به قدر آن چه بیرون آورده بود. اگر بیند که زمین سوراخ شد، کسی از راز او آگاه گردد. اگر بیند که در اندام وی سوراخ بود و از آن خون همی رفت، وی را زیانی رسد. - محمد بن سیرین
فرهنگ فارسی هوشیار
منفذ، شکاف، رخنه
فارسی به ایتالیایی
فارسی به آلمانی
Eröffnung, Öffne, Öffnend, Öffnung
واژه پیشنهادی
معادل ابجد
867