معنی سپاسگزار
فرهنگ معین
(~. گُ) (ص فا.) سپاسدار، شاکر.
حل جدول
مترادف و متضاد زبان فارسی
حقشناس، حقگزار، شکرگزار، شکور، قدرشناس، نمکشناس،
(متضاد) ناسپاس، ناشکر، شاکر، متشکر، ممنون،
(متضاد) مغبون
فارسی به انگلیسی
Appreciative, Grateful, Thankful
فارسی به ترکی
minnettar
فارسی به عربی
متشکر، ممتن
فرهنگ فارسی هوشیار
(صفت) شاکر حق شناس شکر گذار، منت پذیر.
فارسی به ایتالیایی
واژه پیشنهادی
ممنون
معادل ابجد
351