معنی سیب
لغت نامه دهخدا
فرهنگ معین
[په.] (اِ.) درختی است از تیره گل سرخیان، برگ هایش بیضوی با دندانه های فاصله دار، میوه اش خوشبو و خوش طعم و بر چند قسم است. همه اقسام آن خوشبو، لطیف و مغذی است.، مثل ~ که از وسط نصف کرده باشند کنایه از: عیناً شبیه کسی.
(س) (ص.) سرگشته، گیج.
فرهنگ عمید
میوهای تقریباً گرد با پوست زرد، قرمز یا سبز، گوشت سفید، خوشبو و خوشطعم که چند نوع است،
درختی از تیرۀ گلسرخیان، دارای برگهای بیضی و دندانهدار که شکوفههای سفید و صورتی دارد،
حل جدول
مترادف و متضاد زبان فارسی
آلمه، تفاح، سیو، حیران، سرگشته، مبهوت
فارسی به انگلیسی
Apple, Pippin
فارسی به ترکی
elma
فارسی به عربی
تفاح
تعبیر خواب
ون سیب به خواب سبز و سرخ بود، منفعت از پادشاه بود و چون سفید بود، منفعت از بازرگان بود و چون زرد بود و به طعم ترش بود، دلیل رنج و بیماری بود. اگر بیند که سیب سفید را به دو نیم کرد، دلیل بود که با کسی که شرکت دارد از او جدا شود. اگر بیند سیب سرخ از درخت ببرید و بخورد او را دختری آید. - محمد بن سیرین
دیدن سیب در خواب بر هشت وجه بود. اول: فرزند. دوم: منفعت. سوم: بیماری. چهارم: کنیزک. پنجم: مال و خواسته ششم: فرمانروائی. هفتم: همت بیننده. هشتم: خیر غایب و حاضر. - امام جعفر صادق علیه السلام
سیب در خواب همت بیننده خواب بود در شغل و صنعت. اگر پادشاه، سیب به خواب بیند، تاویلش مملکت او بود. اگر بازرگان بیند، تجارت او بود، اگر بزرگ بود، حراست او بود و هم بر این قیاس. اگر بیند که سیب داشت و از او بخورد، دلیل است که به قدر آن که خورده بود او را همت بود، در آن شغل که بود. - حضرت دانیال
سیب درخواب خبر بود، از غایبی یا از کسی دور. اگر در خواب سیب ترش خورد، دلیل که خبر ناخوش شنود. اگر شیرین بیند، خبر خوش شنود. - ابراهیم بن عبدالله کرمانی
خواص گیاهان دارویی
د رصب جدید سیب را برا ی اشخاص مبتلا به درد مفاصل، تب خال، چاقی، اوراض ریوی و کبدی تجویز می کنند. خوردن سیب در صبح ناشتا مصفی خون است. اگر در موقع خواب با پوست آن را خوب بجوند در یبوست های سمج موثر است. جویدن آن در رفع بوی بد دهان ودر گریپ موثر است. از یبن یرنده تب، ضد اسهال، از بین برنده ورم روده است. کلیه خواص گفته شده بیشتر در پوست سیب نهفته است. و به مقدار زیاد خوردن آن درد عصب در پی دارد. سیب ضعف معده را درمان می کند. مانع استفراغ است. زیاد خوردنش مضر سینه و باعث سینه پهلو است. ومصحلش دارچین است. هضم وجذبش آسان است. عطش را فرو نشاند. و پخته آن برای سرما خوردگی توصیه می شود.
گویش مازندرانی
استخوان لگن خاصره
فرهنگ فارسی هوشیار
میوه ایست معروف
فرهنگ فارسی آزاد
سَیْب، باران- بخشش- مال (جمع: سُیُوب)
فارسی به ایتالیایی
mela
فارسی به آلمانی
Apfel (m), Apfel, Eintauchen, Senkung (f), Tauchen
معادل ابجد
72