معنی سینه درد
لغت نامه دهخدا
سینه درد. [ن َ / ن ِ دَ] (اِ مرکب) دردی که بر سینه عارض شود و معمولاً این درد یک عارضه ٔ ثانوی از ناخوشیهای اعضای داخل قفسه ٔ صدری (از قبیل انساج مختلف قلب یا ریتین یا قصبهالریه یا مری یا نایژه ها و یا پرده ٔ حاجز) است. درد سینه. (فرهنگ فارسی معین). || از نظر پزشکی معمولاً درد شدید روی قلب در موقع حمله ٔ آنژین سینه را بنام درد سینه مینامند. (فرهنگ فارسی معین).
فرهنگ عمید
دردی که در هر قسمت سیستم تنفس به ویژه ریهها احساس شود،
حل جدول
برسام
فارسی به انگلیسی
Cough
فرهنگ فارسی هوشیار
دردی که در یکی از اعضای درونی تولید می شود
معادل ابجد
333