معنی شابک

لغت نامه دهخدا

شابک

شابک.[ب ِ] (ع ص) طریق شابک، راه درهم و مشتبه. و اسد شابک، شیر درهم دندان. (منتهی الارب) (اقرب الموارد).

شابک. [ب ِ] (اِخ) جائی است از منازل قضاعه در شام. (معجم البلدان):
اتعرف بالصحراء شرقی ّ شابک
منازل غزلان لها انس اطیبا
ظَللت ُ اریها صاحبی ّ و قداری
بها صاحبا من بین غرّ و اشیباً.
عدی بن الدقاع (از معجم البلدان).

فرهنگ معین

شابک

(بَ) (اِ.) شماره استاندارد بین المللی کتاب (اختصار).

حل جدول

شابک

شماره استاندارد بین المللی کتاب

شماره بین المللی کتاب

عربی به فارسی

شابک

با هم بافتن , در هم بافتن , با هم امیختن , مشبک کردن

فرهنگ فارسی هوشیار

شابک

درهم پیچیده

معادل ابجد

شابک

323

پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید ثبت نام کنید.
اشتراک گذاری