معنی شارل اول
لغت نامه دهخدا
شارل اول. [ل ِ اَوْ وَ] (اِخ) کارول اول از خاندان هوهنزلرن، بسال 1839 م. در سیگمارینگن آلمان تولد و بسال 1914 م. وفات یافت. ابتدا پرنس و سپس در سال 1881 م. پادشاه رومانی گردید.
شارل اول. [ل ِ اَوْ وَ] (اِخ) امپراطور اتریش و بنام شارل چهارم پادشاه هنگری. وی بسال 1887 م. در پرسنبگ تولد و بسال 1922 م. وفات یافت. از سال 1916 تا سال 1918 م. سلطنت کرد.
شارل اول. [ل ِ اَوْ وَ] (اِخ) معروف به شارل دانژو برادر سن لوئی.وی بسال 1226م. تولد و به سال 1285م. وفات یافت و بسال 1266 م. پادشاه سیسیل شد و پس از قتل عام سال 1282 م. فرانسویان در جزیره ٔ سیسیل، قلمرو حکومت او به شهر ناپل منحصر گردید.
شارل اول. [ل ِ اَوْ وَ] (اِخ) معروف به شارل کبیر. رجوع به شارلمانی شود.
شارل اول. [ل ِ اَوْ وَ] (اِخ) پادشاه بریتانیای کبیر. پسر ژاک اول از خاندان استوآرت ها، بسال 1600م. در دونفرملین (اسکاتلند) تولد و بسال 1649م. وفات یافت. درسال 1625م. بپادشاهی رسید. بتشویق وزیران خود بوکینگهام. سترافورد، اسقف لور همچنین بتلقین همسرش راه استبداد گرفت، و مخالفت شدیدی برانگیخت. پارلمان انگلستان وزیر او سترافورد را بمجازات اعدام محکوم ساخت و بلافاصله پس از اعدام این وزیر که پادشاه در برابر آن یارای مخالفت نداشت جنگ داخلی میان طرفداران پادشاه وهواداران پارلمان در گرفت. شارل اول که به اسکاتلند پناه برده بود از روی خیانت بدست هواداران کرامول تسلیم و محکوم باعدام شد. وی را در وایت هال گردن زدند.
حل جدول
از پادشاهان فرانسه
معادل ابجد
568