معنی صاحب خرد

لغت نامه دهخدا

صاحب خرد

صاحب خرد. [ح ِ خ ِ رَ] (ص مرکب) عاقل. خردمند. دانا:
شگفتی فروماند صاحب خرد
که نه آدمی بود و نه دام و دد.
نظامی.
به است از دد انسان صاحب خرد
نه آنسان که در مردم افتد چو دد.
سعدی (بوستان).
جوانمرد و صاحب خرد دیدمش
به مردانگی فوق خود دیدمش.
سعدی (بوستان).
بد اندر حق مردم نیک و بد
مگو ای جوان مرد صاحب خرد.
سعدی (بوستان).

فرهنگ عمید

صاحب خرد

خردمند، عاقل: بِه است از دد انسان صاحب‌خرد / نه انسان که در مردم افتد چو دد (سعدی۱: ۶۲)،

حل جدول

صاحب خرد

اولوالالباب

فرهنگ فارسی هوشیار

صاحب خرد

خردمند با خرد بخرد (صفت) عاقل خردمند.

واژه پیشنهادی

صاحب خرد

هوش ور

معادل ابجد

صاحب خرد

905

پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید ثبت نام کنید.
اشتراک گذاری