معنی طبل زن

لغت نامه دهخدا

طبل زن

طبل زن. [طَ زَ] (نف مرکب) طبال. نقاره چی. دُهُل زن. (آنندراج). طبلچی:
زیغبافان را با وشی بافان ننهند
طبلزن را ننشانند بر رودنواز.
ابوالعباس.
بر لب آب، مطربان ترمذ و زنان ِ پایکوب و طبلزن، افزون سیصد تن دست به کار بردند. (تاریخ بیهقی چ ادیب ص 239).

فرهنگ معین

طبل زن

(~. زَ) [ع - فا.] (ص فا.) طبال، دهل زن.

فرهنگ عمید

طبل زن

دهل‌زن، طبل‌نواز، طبلچی،

حل جدول

طبل زن

طبال

فرهنگ فارسی هوشیار

طبل زن

شندفگر دهل زن کاسه زن (صفت) طبال دهل زن.

واژه پیشنهادی

طبل زن

تپره زن

معادل ابجد

طبل زن

98

عبارت های مشابه

پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید ثبت نام کنید.
اشتراک گذاری