معنی طوق
لغت نامه دهخدا
فرهنگ معین
گردن بند 2- هر آن چه که گرداگرد چیزی را فرا گیرد، خطی بر گرد گردن پرندگان مانند کبوتر و قُمری.، ~ لعنت به گردن کسی انداختن او را گرفتار زحمت و ناراحتی طولانی کردن. [خوانش: (طُ) [ع.] (اِ.)]
فرهنگ عمید
گردنبند،
چیزی که گرداگرد چیزی را میگیرد. ٣. نخطی حلقهمانند دور گردن برخی پرندگان و حیوانات،
حل جدول
گردنبند
مترادف و متضاد زبان فارسی
بند، پرگر، چنبر، قلاده، قید، گردنبند، خط دور گردن پرندگان، حلقه، لبه، رینگ چرخ، ترنج، سیاهی، کبودی (زیر پلک)
فارسی به انگلیسی
Collar, Eye, Reel, Ring, Ruff
تعبیر خواب
اگر درخواب طوق زرین بیند، دلیل بر ولایت است. اگر مسین یا آهنین باشد، دلیل که با کسی خصومت کند. - جابر مغربی
دیدن طوق درخواب بر سه وجه است. اول: حج گذاردن. دوم: ولایت یافتن. سوم: خصومت و اهانت کردن و غلام و کنیزک. - امام جعفر صادق علیه السلام
بیند که طوق درگردن داشت، دلیل است که دعوی به دروغ گوید. - ابراهیم بن عبدالله کرمانی
عربی به فارسی
تنگ اسب , محیط , قطر شکم , ابعاد , تنگ بستن , بست , بست اهنی وچرمی , باتنگ بستن , دور گرفتن , یقه گرد و حلقوی چین دار مردان و زنان قرون 61 و 71 میلا دی , غرور , تکبر , پرخاش , تاه کردن , چروک کردن , ناهموار کردن
دورگرفتن , احاطه کردن , حلقه زدن , دورچیزی گشتن , دربرداشتن , ازجناح خارجی بدشمن حمله کردن
فرهنگ فارسی هوشیار
گردن بند، زیوری که گرد گردن برآرند
فرهنگ فارسی آزاد
طَوْق، گردن بند- حلقه- (جمع: اَطْواق)،
طَوْق، قوت و توانائی- وسع و قدرت- مصدر طاقَ- یَطُوقُ نیز می باشد (جمع: اَطْواق)،
معادل ابجد
115