معنی عان
لغت نامه دهخدا
عان. [عان ن] (ع اِ) رسن دراز. (از منتهی الارب) (ناظم الاطباء).
عان. [نِن ْ] (ع ص) عانی. اسیر و بندی. (منتهی الارب) (ناظم الاطباء). رجوع به عانی شود.
حل جدول
طناب بلند
عربی به فارسی
تحمل کردن , کشیدن , تن در دادن به , رنج بردن
فرهنگ فارسی هوشیار
تکه ابر، ریسمان دراز
معادل ابجد
121