معنی عایدی
فرهنگ معین
(~.) [ع - فا.] (ص نسب.) درآمد، مستمری.
حل جدول
درامد، مستمری
مترادف و متضاد زبان فارسی
دخل، درآمد، مداخل، محصول، سود، رزق
فارسی به انگلیسی
Income, Revenue
فارسی به عربی
جعل، دخل، متوسط، مداخیل
فرهنگ فارسی هوشیار
ساخته از عائد ویندش درآمد، باژ (صفت) در آمد مداخل: عایدی صاحب دیوان را روزی ده هزار دینار نوشته اند.
فارسی به ایتالیایی
فارسی به آلمانی
Der verdienst [noun]
معادل ابجد
95