معنی عبادت کردن

لغت نامه دهخدا

عبادت کردن

عبادت کردن. [ع ِ دَ ک َ دَ] (مص مرکب) پرستش کردن: یکی از معبدان شام سالها در بیشه عبادت کردی. (گلستان).

حل جدول

عبادت کردن

تعبد

یشتن

فارسی به انگلیسی

فارسی به ترکی

فارسی به عربی

فرهنگ فارسی هوشیار

عبادت کردن

پرستش کردن

فارسی به آلمانی

عبادت کردن

Meditieren, Nachdenken

معادل ابجد

عبادت کردن

751

پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید ثبت نام کنید.
اشتراک گذاری