معنی عدد

حل جدول

عدد

شماره

رقم

فارسی به ترکی

عدد‬

sayı, âdet

عربی به فارسی

عدد

گروه , گروه بسیار , جمعیت کثیر , بسیاری , عدد , شماره

یکایک شمردن

فرهنگ فارسی آزاد

عدد

عَدَد، تعداد-رقم-شماره-شمرده شده-معدود (جمع:اَعْداد)،

فارسی به ایتالیایی

عدد

cifra

numero

فارسی به آلمانی

عدد

Abberufen, Ausgabe (f), Nummer (f), Twelve, Zahl (f), Chef (m), Haupt (m), Kopf (m), Leiter (m), Stelle (f), Ziffer (m)

تعبیر خواب

عدد

دیدن عدد به خواب، یکی نیکو بود. اگر به خواب بیند که یک درم داشت یا یک دینار یا غیره، دلیل است بر نیکی، زیرا که اصل شمارها یکی است. ابراهیم کرمانی گوید: عدد یکی نیک بود، اما دو، دلیل غم بود. اگر به خواب عدد سه بیند، دلیل است ازکاری که کند برخورداری نیابد. یا لفظ سه دلالت بر فرقت کند. زیرا که لفظ سه طلاق است. اگر عدد چهار بیند، نیکو بود. وقتی که چیزی دیگر با آن نباشد و نپیوندد. اگر عدد پنج بیند، نیکو بود، وقتی که نمازها برپا دارد. اگر در خواب عدد شش بیند، دلیل که به غایت نیکو بود و مراد یابد. اگر هفت یا هشت بیند، بد بود. اگر نه بیند، دلیل زحمت و فساد بود. اگر عدد ده بیند، دلیل که مراد دین و دنیای او حاصل گردد. اگر عدد یازده بیند، دلیل شغل او به روز کار تمام گردد. اگر عدد دوازده بیند، نیکو بود. اگر در خواب عدد سیزده بیند، دلیل است کارش بسته گردد. اگر عدد چهارده بیند نیکو بود. اگر عدد پانزده بیند، دلیل است که پراکنده گردد. اگر شانزده بیند، دلیل که کارش نیکو گردد. اگر عدد هفده بیند، دلیل که چیزها تباه گردد و بازگردد. اگر عدد هجده بیند، دلیل که کارش برنیاید. اگر نوزده بیند، دلیل است او را بی زحمت کار افتد. اگر در خواب عدد بیست بیند، دلیل که مال حاصل کند و بر دشمن ظفر یابد. اگر عدد سی بیند، دلیل که او را با کسی رو افتد و مراد یابد. اگر عدد را چهل بیند، دلیل است کارش بسته گردد. اگر عدد پنجاه بیند، دلیل است بر رنج و شغل بی فائده. اگر در خواب عدد شصت بیند، دلیل است سوگندی درگردنش افتد، چنانکه دو ماه پیاپی او را روزه داشتن یا شصت درویش را طعام دادن، برگردن افتد. اگر عدد را هفتاد بیند دلیل است کارش به تاخیر برآید. اگر عدد هشتاد بیند، دلیل است او را به تهمت زنا بگیرند و هشتاد چوبین بزنند. اگر در خواب عدد نود بیند، دلیل که زنی بزرگزاده و مالدار بخواهد. اگر عدد صد بیند، دلیل که ظفر یابد. اگر سلطان درخواب بیند که با خود صد سوار داشت، دلیل است بر دشمن ظفر یابد. اگر در خواب بیند که او را صد دانه گندم دادند، دلیل بر خیر و برکت بود و عیش بر وی فراخ گردد. اگر عدد دویست بیند، دلیل است دشمن بر وی ظفر یابد. اگر عدد سیصد بیند، دلیل است مرادش دیر برآید. اگر چهارصد بیند، بر دشمن ظفر یابد. چنانکه رسول (ص) فرمود: چهارهزار، سوار است و بهترین خوابها، چهارصد است. اگر در خواب پانصد بیند، دلیل که کارش موقوف نماید. اگر ششصد بیند، دلیل است به مقصود برسد. اگر هفتصد بیند، دلیل است از کار سخت برهد. اگر هشتصد بیند، دلیل است بر دشمن ظفر یابد. اگر هزار بیند، دلیل است دشمن را قهر کند. اگر سه هزار بیند قوت باشد و فیروزی یابد. عدد چهارهزار، دلیل مضرت بود. اگر عدد پنج هزار بیند، مبارک و فرخنده بود. ابراهیم کرمانی گوید: اگر در خواب عدد شش هزار بیند، دلیل فتح و نصرت بود و هفت هزار، گشایش کارها است و هشت هزار، دلیل است که دلیل که کارش به نظام شود. اگرنه هزار بیند بد است. اگر ده هزار بیند مضرت است. اگر بیست هزار بیند، دلیل است که بر دشمن غلبه کند. اگر سی هزار بیند ظفر است. اگر چهل هزار بیند، نصرت است. اگر پنجاه هزار بیند، دلیل است که در رنج بماند. اگر عدد شصت هزار بیند، دلیل شادی است. اگر هفتاد هزار بیند، دلیل که دشمن بر وی ظفر یابد. اگر عدد هشتاد هزار بیند یا نود هزار، دلیل است که بر خصم غالب شود. اگر در خواب صد هزار بیند، دلیل است که به مرادها برسد - محمد بن سیرین

فرهنگ عمید

عدد

(ریاضی) کلمه‌ای که شماره را بیان می‌کند،
شماره، تعداد،
[عامیانه، مجاز] کسی که بتوان به او توجه یا اعتنا کرد، فرد مهم: تو پیش او عددی نیستی،
عدد صحیح: (ریاضی) عدد اصلی، هر یک از عددهای ۴، ۳، ۲، ۱، و..،
عدد ترتیبی: (ریاضی) نشان‌دهندۀ مرتبۀ یک چیز در یک جمع است: یکم، دوم، سوم، ..،
عدد کسری: (ریاضی) به‌صورت کسر نوشته می‌شود، مانند ۵/۱، ۴/۲، یک صدم،

عدت

لغت نامه دهخدا

عدد

عدد. [ع ِ دَ] (ع مص) برانگیخته شدن درد مارگزیده بعد از مدت. (منتهی الارب). برانگیخته شدن درد مارگزیده پس از یک سال. (از اقرب الموارد).

عدد. [ع َ دَ] (ع اِ) شمار. || شمار گروه. || سالهای عمر کسی که بشمارند. (منتهی الارب) (از اقرب الموارد). || (مص) شمار کردن. (منتهی الارب). احصاء کل شی ٔ علی سبیل التفصیل. (تعریفات جرجانی).

مترادف و متضاد زبان فارسی

عدد

رقم، شمار، شماره، نمره، تا، تعداد، دانه، راس، قلاده

فارسی به انگلیسی

عدد

Character, Figure, Number, Numeral, Unit

فارسی به عربی

عدد

رقم، رییس، طفل

فرهنگ فارسی هوشیار

عدد

شمار کردن، شمردن، شماره

فرهنگ معین

عدد

(عَ دَ) [ع.] (اِ.) شمار، شماره.

فرهنگ واژه‌های فارسی سره

عدد

شماره

معادل ابجد

عدد

78

پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید ثبت نام کنید.
اشتراک گذاری