معنی عروه

فرهنگ معین

عروه

مال نفیس، آن چه که بشود به آن امید داشت و اطمینان کرد، دستآویز، دسته کوزه. [خوانش: (عُ رْ وِ) [ع. عروه] (اِ.)]

فرهنگ عمید

عروه

حلقه، دسته، دستگیره، دستۀ چیزی، مثل دستۀ ابریق،
دستاویز،
مال نفیس و پربها،
آنچه بشود به آن امید داشت واطمینان کرد،

حل جدول

عروه

دستاویز

فرهنگ فارسی هوشیار

عروه

‎ دسته ی کوزه، دسته ی دول، زرفین (حلقه)، دستاویز، شیربیشه، همیشه سبز، درخت انبوه، ستور نژاده -9 مادگی در پوشش

معادل ابجد

عروه

281

پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید ثبت نام کنید.
اشتراک گذاری