معنی عزوبت

لغت نامه دهخدا

عزوبت

عزوبت. [ع ُ ب َ] (ع اِمص) عزوبه. بی زنی و مجردی. (ناظم الاطباء). بی همسری. مجرد بودن. رجوع به عزوبه شود.

فرهنگ معین

عزوبت

(عُ بَ) [ع. عزوبه] (اِمص.) مجردی، بی همسری.

فرهنگ عمید

عزوبت

عزب بودن، تنها بودن، بی‌همسر بودن،

حل جدول

عزوبت

بی همسر بودن

مترادف و متضاد زبان فارسی

عزوبت

بی‌همسری، تجرد، تنهایی، مجردی،
(متضاد) تاهل

فارسی به انگلیسی

فرهنگ فارسی هوشیار

عزوبت

بی همسر بودن، عزب بودن

معادل ابجد

عزوبت

485

عبارت های مشابه

پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید ثبت نام کنید.
اشتراک گذاری