معنی عقبه
فرهنگ معین
گردنه، راه سخت کوهستانی، کنایه از: کار سخت و دشوار، جمع عقبات. [خوانش: (عَ قَ بِ) [ع. عقبه] (اِ.)]
نوبت، باقی - مانده هر چیزی. [خوانش: (عُ قْ بَ) [ع. عقبه] (اِ.)]
فرهنگ عمید
راه دشوار در بالای کوه، راه سخت کوهستانی، گردنه،
حل جدول
مترادف و متضاد زبان فارسی
پیآمد، دنباله، نتیجه، دشوار، سخت، 3
فارسی به عربی
تکمله
فرهنگ فارسی هوشیار
پژ پژه گریو گریوه گدار گردنه نپت، ورزاک کار سخت پستا (نوبت)، رمشا تاوان (عوض)، دندان مز، ته کاسه که به هنگام پس دادن دیگ چون ارمغان فرستند، شب و روز (اسم) راه دشوار در کوه گردنه، امری سخت و دشوار جمع: عقبات.
معادل ابجد
177