معنی علاوه

فرهنگ معین

علاوه

(عِ یا عَ وِ) [ع. علاوه] (اِ.) سرباری، مازاد، اضافه.

فرهنگ عمید

علاوه

افزونی و مازاد از هرچیز، اضافه،
[قدیمی] اضافه شده، افزوده،
* علاوه‌ کردن: (مصدر متعدی) افزودن، اضافه کردن،

حل جدول

علاوه

اضافه شده

مترادف و متضاد زبان فارسی

علاوه

اضافه، افزون، جمع،
(متضاد) منها

فارسی به ترکی

فرهنگ فارسی هوشیار

علاوه

بلند نا ‎ سر بار، پارن افزودن افزوده، تارک کله سر و میان سر آدمی باشد، بالای گردن (اسم) افزونی از هر چیز، زاید از هر چیز مازاد اضافه یا به علاوه.

معادل ابجد

علاوه

112

پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید ثبت نام کنید.
اشتراک گذاری