معنی علم
لغت نامه دهخدا
فرهنگ معین
(مص م.) دانستن، یقین داشتن، (اِمص.) دانش، آگاهی، جمع علوم. [خوانش: (ع ِ لْ) [ع.]]
نشانه، نشان، پرچم، رایت، بزرگ و مهتر قوم، نامی، مشهور، نقش ونگار جامه، صلیب مانندی از فلز با تزئینات خاص که ماه محرم هنگام عزاداری پیشاپیش دسته حرکت می دهند. [خوانش: (عَ لَ) [ع.] (اِ.)]
فرهنگ عمید
حل جدول
دانش
فرهنگ واژههای فارسی سره
دانش
فارسی به انگلیسی
Banner, Ensign, Erudition, Flag, Ics _, Learning, Letters, Pennon, Scholarship, Science, Standard, Streamer
فارسی به ترکی
bilim, ilim
فارسی به عربی
رایه، علم، إِحَاطَه
تعبیر خواب
دیدن علم به خواب بر چهار وجه است. اول: مهتری. دوم: سفر. سوم: جاه و بزرگی. چهارم - امام جعفر صادق علیه السلام
علم به خواب، دلیل سفر است. اگر بیند پادشاه علمی به وی داد، دلیل جاه و بزرگی بود. خاصه علم را سفید یا سبز بیند. - ابراهیم بن عبدالله کرمانی
اگر بیند علمی سفید و بزرگ داشت، دلیل که با توانگری صحبت دارد و از وی منفعت یابد. اگر بیند علمی سیاه داشت، دلیل که قاضی یا خطیب گردد. - جابر مغربی
: دیدن عاج در خواب، دلیل مال بود از پادشاه. اگر در خواب بیند که عاج داشت، دلیل است از پادشاه منفعت بیند. اگر که عاج از وی ضایع شد، دلیل است که مالش تلف گردد. جابرمغربی گوید: اگر کسی درخواب بیند که عاج در صندوق داشت. دلیل که خویشان و نزدیکان او از یکی از کسان پادشاه زن خواهد اگر بیند که دوات عاج داشت، دلیل که پادشاه کنیزکی به وی بخشد که از وی عز و جاه یابد و هر چند که عاج را در خواب سفیدتر بیند، دلیل است که مال او بیشتر باشد - محمد بن سیرین
عربی به فارسی
تعلیم دادن (اصول دین) از راه پرسش , از راه پرسش یاد دادن , اموختن , تعلیم دادن , درس دادن , مشق دادن , معلمی یا تدریس کردن
پرچم , بیرق , علم , دم انبوه وپشمالوی سگ , زنبق , برگ شمشیری , سنگ فرش , جاده سنگ فرش , پرچم دار کردن , پرچم زدن به , باپرچم علا مت دادن , سنگفرش کردن , پایین افتادن , سست شدن , از پا افتادن , پژمرده کردن , علوم , دانش
فرهنگ فارسی هوشیار
آنچه بدان بر چیزی راه یابند، دانش و معرفت پرچم، نشانه و نامی که شخص به آن معروف باشد
فرهنگ فارسی آزاد
عَلَم، پرچم- درفش- رایت- نشان و علامت و اثر- نشانه و علامت راه- مِهتر و بزرگ قوم اسم خاص- کوه- مناره (جمع:اَعْلام)،
عِلْم، (عَلِمَ-یَعْلَمُ) دانستن و شناختن- درک حقیقت اشیاء را نمودن- پی بردن،
فارسی به ایتالیایی
scienza
فارسی به آلمانی
Fahne (f), Nachlassen, Wissenschaf (f) t
معادل ابجد
140