معنی عنوان
لغت نامه دهخدا
فرهنگ معین
دیباچه، سرآغاز کتاب یا نامه، نشانی، آدرس، واژه یا واژه هایی که مقام و منصب یا میزان تحصیلات کسی را نشان می دهد، دلیل، بهانه، وضع، حالت. [خوانش: (عُ یا عِ) [ع.] (اِ.)]
فرهنگ عمید
دیباجۀ کتاب، سرآغاز کتاب یا نامه، سرِ نامه،
آنچه در ابتدای نامه یا پشت پاکت مینویسند،
لقب، نامی که از اهمیت یا مقام شخصی حکایت میکند،
هر آنچه موجب معرفی و شناختن چیزی میشود: عنوان مراسم،
حل جدول
سرنامه
فرهنگ واژههای فارسی سره
پاژنام، سرنویس، فرنام
مترادف و متضاد زبان فارسی
آغاز، دیباچه، اسم، خطاب، شهرت، کنیه، لقب، نام، آدرس، نشانی
کلمات بیگانه به فارسی
سرنویس
فارسی به انگلیسی
Appellation, Epithet, Head, Heading, Label, Rubric, Style, Surname, Title, Topic
فارسی به عربی
تعلیق، رییس، صفه، عنوان، لقب، موضوع
سخن بزرگان
عربی به فارسی
درست کردن , مرتب کردن , متوجه ساختن , دستور دادن , اداره کردن , نطارت کردن , خطاب کردن , عنوان نوشتن , مخاطب ساختن , سخن گفتن , عنوان , نام و نشان , سرنامه , نشانی , ادرس , خطاب , نطق , برخورد , مهارت , ارسال , عنوان گذاری , سرصفحه , تاریخ ونشانی نویسنده کاغذ , باسرتوپ زدن , کنیه , لقب , سمت , اسم , مقام , نام , حق , استحقاق , سند , صفحه عنوان کتاب , واگذارکردن , عنوان دادن به , لقب دادن , نام نهادن
فرهنگ فارسی هوشیار
سرنامه، دیباچه نامه، نشان، هر چیزی که در سر نامه و اول آن مینویسند و بدان نامه را آغاز میکنند
فرهنگ فارسی آزاد
عُنْوان-عِنْوان، اسم کتاب یا رساله- نشانی و آدرس- آنچه که ظاهرش معرف معنا و باطن باشد،
فارسی به آلمانی
Adresse (f), Adresse [noun], Adressieren, Anrede (f), Ansprechen, Chef (m), Haupt (m), Inhalt (m), Kopf (m), Leiter (m), Thema (n), Titel (m), Überschrift (f), Begründen, Boden (m), Erdboden, Erde (f), Erden, Grund (m)
واژه پیشنهادی
تیتر
معادل ابجد
177