معنی عهده ‌دار

لغت نامه دهخدا

عهده دار

عهده دار. [ع ُ دَ / دِ] (نف مرکب) آنکه امری را بگردن گرفته است. (فرهنگ فارسی معین). متعهد. متولی. پذیرفتار. پذرفتار. متقبل. || صاحب شغل و دارای مأموریت و صاحب منصب و سرکار. (ناظم الاطباء). || معاهده کننده و جمعکننده و جمعدار. || ضمانت کننده ٔ مال الاجاره. (از ناظم الاطباء).

فرهنگ عمید

عهده دار

عهده‌دارنده، برعهده‌دارنده، آن‌که امری را به گردن گرفته، متعهد،

حل جدول

فارسی به انگلیسی

فارسی به عربی

فرهنگ فارسی هوشیار

معادل ابجد

عهده ‌دار

289

پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید ثبت نام کنید.
اشتراک گذاری