معنی عیالوار

لغت نامه دهخدا

عیالوار

عیالوار. [عیال ْ] (ص مرکب) صاحب عیال. دارنده ٔ اهل و عیال. کسی که نانخور بسیار داشته باشد. (فرهنگ فارسی معین). بسیارعیال. معیل. عیالمند. عیالبار. عیالدار. عائله دار.

فرهنگ عمید

عیالوار

مردی که زن و فرزند و نانخور بسیار داشته باشد، دارای اهل‌وعیال، عیال‌دار، عیالمند،

حل جدول

عیالوار

پر اولاد، عیالمند، معیل

پر اولاد، عیالمند

یالمند

مترادف و متضاد زبان فارسی

عیالوار

پراولاد، عیالمند، معیل

فرهنگ فارسی هوشیار

عیالوار

دارای اهل و عیال بسیار

واژه پیشنهادی

عیالوار

متاهل

معادل ابجد

عیالوار

318

پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید ثبت نام کنید.
اشتراک گذاری