معنی غارت
لغت نامه دهخدا
غارت. [رَ] (ع اِمص) غاره. تاراج. چپو. چپاول. تالان. چپو کردن. به چپاول بردن. تالان کردن. ج، غارات. تاخت و تاراج و نهب و ریسمان نیک بافته. || (ص) تاراج کننده. (منتهی الارب) (از حاشیه ٔ برهان چ معین).
فرهنگ معین
(رَ) [ع. غاره] (اِ.) چپاول کردن، به تاراج بردن.
فرهنگ عمید
ربودن اموال کسی به آشکار و با توسل به زور، تاراج کردن، چپاول کردن، دزدیدن،
(اسم) آنچه پس از شکستخوردن کسی برجای ماند، غنیمت،
حل جدول
مترادف و متضاد زبان فارسی
ایلغار، تاراج، تالان، چپاول، دزدی، لاش، نهب، یغما
فارسی به انگلیسی
Depredation, Forage, Loot, Pillage, Rapine, Sack
فارسی به عربی
خراب، سلب، غنیمه، نهب
تعبیر خواب
اگر بیند لشگر اسلام دیار کفر را غارت کردند، دلیل که کافران را مصیبت رسد. اگر بیند لشگر کفر دیار اسلام را غارت کردند، دلیل که اندوهی به اسلام رسد. - جابر مغربی
دیدن غارت به خواب بر چهار و جه است. اول: جنگ کردن، دوم: زیان مال، سوم: غم و اندوه، چهارم: نرخهای ارزان - امام جعفر صادق علیه السلام
فرهنگ فارسی هوشیار
چپاول، تاراج، چپو کردن، تاخت و تاراج
واژه پیشنهادی
نهب
معادل ابجد
1601