معنی فاوا
لغت نامه دهخدا
فاوا. (ص) شرمنده و رسوا. (برهان):
بس که بخشد کف تو درّ و گهر
بحر شرمنده گشته و فاوا.
عمعق بخاری.
|| (اِ) شرمندگی و رسوایی. (برهان).
فرهنگ معین
(ص.) شرمنده و رسوا.
فرهنگ عمید
شرمنده: بس که بخشد کف تو دُرّ و گهر / بحر شرمنده گشته و فاوا (عمعق: ۱۹۵)،
رسوا،
حل جدول
فناوری اطلاعات و ارتباطات
فرهنگ فارسی هوشیار
(صفت) شرمنده و رسوا.
معادل ابجد
88