معنی فاکس

حل جدول

فاکس

نمابر

دورنگار


دستگاه فاکس

نمابر


معادل فارسی فاکس

دورنگار

دور نگار


معادل فارسی فاکس کردن

دور نگاری

دورنگاری


بنت میلر برای «فاکس کچر»

برنده بهترین کارگردان جشنواره فیلم کن 2014

فرهنگ واژه‌های فارسی سره

فاکس

دورنگار

فارسی به ترکی

فرهنگ معین

فاکس

[انگ.] (اِ.) = فَکس: دستگاهی برای مخابره تصویر نامه و اسناد و آن چه روی کاغذ آمده باشد، دورنگار (فره)، دورنویس، نمابر، پست تصویری.

کلمات بیگانه به فارسی

فاکس

دورنگار

سخن بزرگان

اِمِت فاکس

مهم نیست که مشکل چه اندازه پابرجا، افق روبرو چه اندازه ناامید کننده و شرایط، چه اندازه درهم و برهم باشد. مهم نیست که کار نادرست، به چه میزان بزرگ باشد. اگر عشق را خوب دریافته باشیم، اینها خود به خود درست میشود.


امت فاکس

عشق، همیشه با نوآوری و سازندگی همراه بوده است و ترس با ویرانی.

عشق، همیشه سازنده و ترس، همیشه ویران کننده است.

تا حواس خود را روی همین امروز و همین ساعتی که در پیش دارید، متمرکز نکنید، به آن آرامش و خوشبختی ژرفی که دوست دارید، نخواهید رسید.

ما بر بستر قهرمانان ذهنی خود رشد میکنیم و بزرگ میشویم.

اگر به چیزی یا کسی نفرت بورزید، با حلقه ای کیهانی به او می پیوندید.

واژه پیشنهادی

معادل ابجد

فاکس

161

پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید ثبت نام کنید.
اشتراک گذاری