معنی فرضیه

فرهنگ معین

فرضیه

حدس، گمان، حدس و گمان درباره یک موضوع علمی. [خوانش: (فَ یِّ) [ع. فرضیه] (اِ.)]

فارسی به انگلیسی

فرضیه‌

Hypothesis

فارسی به ترکی

لغت نامه دهخدا

فرضیه

فرضیه. [ف َ ضی ی َ] (ع اِ) واجب. || گمان و حدس و قیاس. (ناظم الاطباء). نظری که درباره ٔ یک مسأله ٔ علمی یا تحقیقی با توجه به معلومات و تجارب گذشته ابراز شود و هنوز به اثبات نرسیده باشد. هر فرضیه پس از اثبات قانون علمی میشود.

حل جدول

فرضیه

حکم ثابت نشده علمى

حدس، گمان، تئوری، نظریه

تئوری


فرضیه پرداز

تئوریسین


فرضیه علمی

تئوری

مترادف و متضاد زبان فارسی

فرضیه

تئوری، نظریه، انگاره، حدس

فارسی به ایتالیایی

فرهنگ عمید

فرضیه

حدس و گمان،
نظریه‌ای دربارۀ یک موضوع علمی متکی بر شواهد و استدلال،

فرهنگ واژه‌های فارسی سره

فرضیه

انگاره

فارسی به عربی

فرهنگ فارسی هوشیار

فرضیه

واجب، گمان و حدس و قیاس

واژه پیشنهادی

فرضیه

توهم

معادل ابجد

فرضیه

1095

قافیه

پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید ثبت نام کنید.
اشتراک گذاری