معنی فروفرستادن

لغت نامه دهخدا

فروفرستادن

فروفرستادن. [ف ُ ف ِ رِ دَ] (مص مرکب) انزال. (تاج المصادر بیهقی). نازل کردن. انزال. تنزیل. (یادداشتهای مؤلف): بحق قرآن عظیم و آنکه آن را فروفرستاد. (تاریخ بیهقی). باری تعالی باران رحمت فروفرستاد. (ترجمه ٔ تاریخ یمینی).

فرهنگ عمید

فروفرستادن

پایین فرستادن، به‌ پایین فرستادن،

حل جدول

فروفرستادن

نازل کردن،به پایین فرستادن

فرهنگ فارسی هوشیار

فروفرستادن

انزال، تنزیل، نازل کردن

معادل ابجد

فروفرستادن

1081

پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید ثبت نام کنید.
اشتراک گذاری