معنی فضله
لغت نامه دهخدا
فضله. [ف َ ل ِ] (اِخ) دهی است از بخش مرکزی شهرستان اهواز، دارای 200 تن سکنه. آب آن از چاه و محصول عمده اش غله است. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 6).
فرهنگ معین
باقی مانده و بقیه چیزی، در فارسی به معنی مدفوع، سرگین. [خوانش: (فَ ضْ لِ) [ع. فضله] (اِ.)]
فرهنگ عمید
سرگین جانوران،
(اسم، صفت) [قدیمی] زیادی، اضافی،
[قدیمی] باقیمانده از هرچیز، بازمانده،
حل جدول
جعل، سرگین، مدفوع، چرک، شوخ، بازمانده، بقیه، پسمانده
مترادف و متضاد زبان فارسی
جعل، سرگین، مدفوع، چرک، شوخ، بازمانده، بقیه، پسمانده
فارسی به انگلیسی
Excrement, Dropping, Feces
تعبیر خواب
مشاهده فضله پرندگان و ریختن آن بر سر برای بسیاری از ما رخ داده است. اما دیدن این فضلهها و مشاهده شدن آن بر سر در خواب چه تعبیر و مفهومی دارد؟
تعبیر خواب فضله
منوچهر مطیعی تهرانی گوید:
فقط مدفوع موش و گنجشک را فضله مینامند و تعبیر این دو در خواب متفاوت است. چنان چه در خواب ببینیم سرگرم پاک کردن برنج هستیم و فضله موش در آن میبینیم خواب ما میگوید زنی به ما زیان میرساند.
تعبیر خواب فضله پرندگان بر سر
منوچهر مطیعی تهرانی گوید:
فضله گنجشک لطمه ای است که از دروغ گوئی و وراجی دیگران وارد میشود.
اگر در خواب ببینیم گنجشکی بر لباس ما فضله کرده دروغ گویی دیگران به آبروی ما لطمه می زند.
اگر فضله به کلاه باشد به شخصیت بیننده خواب آسیب وارد میآید و اگر بر میوه و غذا بود به مال و دارایی.
فرهنگ فارسی هوشیار
بقیه و زائد، مانده چیزی، بازمانده
فارسی به ایتالیایی
escremento
معادل ابجد
915