معنی فنا
لغت نامه دهخدا
فرهنگ معین
(مص ل.) نیست شدن، نابود شدن، (اِمص.) نیستی، نابودی. [خوانش: (فَ) [ع. فناء]]
(فِ) [ع. فناء] (اِ.) پیش سرای که فراخ و گشاده باشد.
فرهنگ عمید
جلوخان، پیشگاه، آستانه،
نیست شدن، نابود شدن،
[مقابلِ بقاء] نیستی، نابودی،
(تصوف) تبدیل صفات انسان به صفات الهی،
حل جدول
زوال
نیستی و نابودی، از مراحل هفت گانه عرفان
عدم، نیستی، هلاک، انهدام، زوال، نابودی
نیستی، نابودی
از مراحل هفت گانه عرفان
فیلمی از کونال کوهلی
موت
نیستی، نابودی، از مراحل هفت گانه عرفان
مترادف و متضاد زبان فارسی
انهدام، زوال، عدم، مردن، مرگ، موت، نابودی، نیستی، نیستی، هلاک،
(متضاد) بقا، هستی
فارسی به انگلیسی
Destruction, Ending, Fate, Grave, Nirvana, Undoing
فارسی به عربی
موه
ترکی به فارسی
زشت، بد
فرهنگ فارسی هوشیار
تاجریزی سگ انگور، پشکل در برخی واژه نامه ها ((فنا ء)) آمده که نادرست است. (مصدر) سپری شدن نیست گردیدن، (اسم) نیستی زوال نابودی، به معانی متعدد اطلاق شود: الف - زوال شعور سالک است بر اثر استیلای ظهور حق بر باطن وی. ب - سقوط و زوال اوصاف مذموم در مقابل بقا ء که وجود و پدید آمدن اوصاف محمود است ج - فنا ء در شیخ که عبارت از تبدیل و تحول صفات مرید است به صفات شیخ و به عبارت دیگر فنا ء مرید است در مراد که اولین مرتبت فنا می باشد، فنا ء فی الله که تبدیل صفات بشریت به صفات حق تعالی و خصایص الهی است. فنا ء سه مرحله دارد: الف - محو ب - طمس، محق. مقابل فنا ء بقا ء است. یا فنا ء نفس. یکی از مراتب قوه عملی است و آن بیرون آمدن از خودبینی و مقصور گردانیدن نظر است بر ملاحظه عظمت و جلال خدایی به نحوی که همه موجودات و کمالات آن ها را مستهلک و ناچیز بینند در جنب وجود و کمالات ذات باری تعالی پس هر وجودی و هر علم و هر قدرتی را مستهلک در وجود علم و قدرت ذات واجب الوجود بیند مانند استهلاک نود ستارگان درجنب نور آفتاب. (اسم) سگ انگور
معادل ابجد
131