معنی فیس کردن
لغت نامه دهخدا
فیس کردن. [ک َ دَ] (مص مرکب) افاده کردن. کبر نمودن. خودنمایی. لاف زدن. (یادداشت مؤلف). رجوع به فیس شود.
فرهنگ معین
(کَ دَ) (مص ل.) (عا.) فخر فروختن، تکبر کردن.
حل جدول
فارسی به انگلیسی
Swell
فرهنگ فارسی هوشیار
افاده کردن، خود نمائی
فرهنگ عوامانه
مغرور بودن است.
معادل ابجد
424