معنی قاطمه
لغت نامه دهخدا
قاطمه. [م َ / م ِ] (ترکی، اِ) رسن از موی. رجوع به قاتمه شود.
حل جدول
ریسمانی که از موی دم و یال اسب و استر میبافند.
ریسمانی که از موی دم و یال اسب و استر می بافند
فرهنگ فارسی هوشیار
(اسم) موی دم یا یال اسب و استر، رشته و طنابی که از موی دم و یال اسب و استر بافند بزمو تاب.
معادل ابجد
155