معنی قاطی
لغت نامه دهخدا
قاطی. (از ترکی، ص) مخلوط. درآمیخته. رجوع به قاتی شود.
- قاطی کردن، مخلوط کردن. درهم کردن. آمیختن. درآمیختن. رجوع به قاتی کردن شود.
حل جدول
مترادف و متضاد زبان فارسی
آمیخته، درهم، مخلوط،
(متضاد) سوا
فرهنگ فارسی هوشیار
مخلوط، در آمیخته
فرهنگ عوامانه
داخل هم کردن و به هم زدن است.
معادل ابجد
120