معنی قاچاقچی
لغت نامه دهخدا
قاچاقچی. (ترکی، ص مرکب) کسی که مال التجاره ٔ ممنوع الورود و یا ممنوع المعامله بدون کسب اجازه ای از دولت و یا پرداختن گمرک وارد کند یا بفروشد. آنکه کالا از بیراهه گذراند.
- امثال:
وای به وقتی که قاچاقچی گمرکچی شود.
فرهنگ معین
[تر.] (ص مر.) کسی که به معاملات غیرقانونی می پردازد.
فرهنگ عمید
کسی که کالای غیرمجاز خریدوفروش کند یا به خرید و فروش غیرمجاز کالایی بپردازد،
حل جدول
نهانکار
فارسی به انگلیسی
Bootlegger, Racketeer, Smuggler, Trafficker
فارسی به ترکی
kaçakçı
فرهنگ فارسی هوشیار
کسی که مال التجارء ممنوع الورود و یا ممنوع المعامله بدون کسب اجازه از دولت و یا پرداختن گمرک وارد کند یا بفروشد
فارسی به ایتالیایی
spacciatore
فارسی به آلمانی
Bandenmitglied [noun]
معادل ابجد
218