معنی قرقاول

لغت نامه دهخدا

قرقاول

قرقاول. [ق َ وَ / وُ] (اِ) جانوری است سیاه رنگ که پَر آن را پادشاهان ایران بر تاج نصب کنند. گویند تذرو است، و آن خروس صحرائی است. (آنندراج). مرغی جنگلی که تذرو و تورنگ نیزگویند. (ناظم الاطباء). تدرج. (المنجد):
صبامیرساند ز دراج جام
به قرقاول شیشه هر دم سلام.
ملاطغرا (از آنندراج).
میرسد چون نوبهار از صید رنگ عاشقان
بال قرقاول به سر از دسته ٔ گل میزند.
محسن تأثیر (از آنندراج).

فارسی به انگلیسی

فرهنگ فارسی هوشیار

قرقاول

پارسی است گرگاول ک تتر تیرنگ (گویش مازندرانی) تورنگ (گویش گیلکی) تورنگ (گویش گیلکی) ترنگ (اسم) پرنده ایست از راسته ماکیان که جثه ای باندازه مرغ خانگی دارد. جنس نر این پرنده که بنام خروس جنگلی یا خروس کوهی نیز نامیده می شود شباهت کاملی به مرغ خانگی دارد. با این تفاوت که بجای تاج گوشتی برروی سرش دارای پرهای کاکل مانندی است. بعلاوه پرهای دمش نیز از خروس خانگی کمتر است و در عوض تعدادی از این پرها (خصوصا یک زوج از آنها) بسیار طویل می شود و شکل آنها نیز مستقیم است و طول آنها گاهی تا 2 متر هم می رسد پرهای جنس نر رنگ آمیزیی زیباو درخشان دارد و مخلوطی از زرد طلایی و سبز و قهوه یی و دارای جلای فلزی است ولی پرهای جنس ماده تیره تر و درخشندگی کمتری دارد. جنس ماده از نر آن کوچکتر است. خوراک قرقاولان دانه های نباتات و توتها و حشرات مختلف است. جفتگیری آنها معمولا در اوایل بهار صورت می گیرد و جنس ماده برای خود در زمین لانه می سازد و 10 تخم می گذارد و 24 روز روی آنها می خوابد تا جوجه ها از تخم خارج شوند. وطن اصلی قرقاول سواحل بحر خزر است و مخصوصا در مازندران فراوان می باشد ولی به علت شکار بسیار تعداد این پرنده زیبا امروزه کم شده و نسلش بانقراض تهدید می شود تذرو تذرج تدرج ترنگ تورنگ خروس صحرایی خروس کوهی.

فرهنگ معین

قرقاول

(قَ وُ) (اِ.) تذرو، خروس کوهی، تورنگ.

حل جدول

قرقاول

تذرو، تورنگ

یلوه

تذرو، تورنگ، یلوه

پرنده ای از دسته ماکیان

تذرو

تورنگ


قرقاول، تذرو

خروس صحرایی


قرقاول ، تورنگ

تذرو

مترادف و متضاد زبان فارسی

قرقاول

تذرو، ترنگ

فارسی به عربی

فرهنگ عمید

قرقاول

پرنده‌ای حلال‌گوشت که بیشتر در سواحل دریای خزر پیدا می‌شود. نر آن دم‌دراز و پرهای خوش‌رنگ و زیبا دارد. مادۀ آن کوچک‌تر و دمش کوتاه است. در جنگل‌ها و مزارع به‌سر می‌برد. مادۀ آن لانۀ خود را روی زمین درست می‌کند و ده تخم می‌گذارد و ۲۴ روز روی تخم‌ها می‌خوابد تا جوجه‌هایش از تخم بیرون آیند، خروس صحرایی،

فارسی به آلمانی

قرقاول

Fasan (m)

معادل ابجد

قرقاول

437

عبارت های مشابه

پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید ثبت نام کنید.
اشتراک گذاری