معنی قل خوردن
لغت نامه دهخدا
قل خوردن. [ق ِ خوَرْ / خُرْ دَ] (مص مرکب) در تداول، چیز مدوری بر زمینی یا سطحی غلطیدن. غلطیدن مدحرجی بر سطحی. حرکت کردن چیزی گرد بر روی زمین یا سطحی دیگر. (یادداشت مؤلف). رجوع به غل خوردن شود.
فرهنگ معین
غلتیدن، روی زمین چرخ خوردن، راه رفتن، حرکت کردن (به طعنه در مورد شخص چاق). [خوانش: (قِ. خُ دَ) (مص ل.)]
حل جدول
فارسی به انگلیسی
Bowl, Turn
فرهنگ فارسی هوشیار
پارسی است غل خوردن غلت خوردن غلتیدن (مصدر) غلطیدن غلط خوردن: . . . باد گیر آنرا (سماوررا) که قل خورده کنار پاشویه حوض رفته بود یافت و باو داد.
فرهنگ عوامانه
غلتیدن است.
معادل ابجد
990