معنی قورت انداختن

لغت نامه دهخدا

قورت انداختن

قورت انداختن. [اَ ت َ] (مص مرکب) قورت رفتن. بخود بالیدن. خودستایی کردن.

فرهنگ معین

قورت انداختن

(اَ تَ) (مص ل.) (عا.) لاف زدن، ادعا کردن.

حل جدول

قورت انداختن

خودستایی نمودن.

خود ستایی نمودن

فرهنگ فارسی هوشیار

قورت انداختن

پارسی است غورت انداختن خودستایی کردن (مصدر) خودستایی کردن

فرهنگ عوامانه

قورت انداختن

خودستایی نمودن است.

معادل ابجد

قورت انداختن

1812

پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید ثبت نام کنید.
اشتراک گذاری