معنی قورت دادن

لغت نامه دهخدا

قورت دادن

قورت دادن. [دَ] (مص مرکب) در تداول، فروبردن. بلعیدن. رجوع به قورت شود.

فرهنگ معین

قورت دادن

(دَ) (مص م.) بلعیدن.

حل جدول

قورت دادن

بلعیدن.

بلعیدن

فارسی به انگلیسی

قورت‌ دادن‌

Gulp, Ingest, Ingestion, Swallow

فارسی به عربی

قورت دادن

ابتلاع، ابتلع، جرعه، موخره السفینه

فرهنگ فارسی هوشیار

قورت دادن

(مصدر) بلعیدن بلع کردن 0 یا قورت دادن آب دهان 0 فرو بردن بزاق

فرهنگ عوامانه

قورت دادن

بلعیدن است.

فارسی به ایتالیایی

فارسی به آلمانی

قورت دادن

Schluck [noun]

واژه پیشنهادی

قورت دادن

بلعیدن

ابتلاع

بلع

معادل ابجد

قورت دادن

765

پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید ثبت نام کنید.
اشتراک گذاری