معنی لب تخت

لغت نامه دهخدا

لب تخت

لب تخت. [ل َ ت َ] (ص مرکب، اِ مرکب) بشقاب. || قسمی بشقاب. بشقاب که گودی کم دارد.

فرهنگ عمید

لب تخت

بشقابی که میان آن گود نباشد،

حل جدول

لب تخت

ویژگی بشقاب مسطح و بدون لبه

فرهنگ فارسی هوشیار

لب تخت

(اسم) قسمی بشقاب فلزی یا چینی که گودی آن کماست.

معادل ابجد

لب تخت

1432

عبارت های مشابه

پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید ثبت نام کنید.
اشتراک گذاری