معنی لجه

فرهنگ معین

لجه

(لُ جَّ) [ع.] (اِ.) میانه دریا.

فرهنگ عمید

لجه

میانۀ دریا،
[قدیمی] جماعت بسیار،

حل جدول

لجه

میانه دریا

مترادف و متضاد زبان فارسی

لجه

میانه‌دریا، پرتگاه، ورطه

گویش مازندرانی

لجه

خون لخته شده

فرهنگ فارسی هوشیار

لجه

‎ مغاکی در فرانسوی } ابیسال ‎{ ژرف ترین جای دریا، سیم نکره، آیینه بانگ فریاد داد و فریاد (اسم) میانه آب دریا عمیق ترین موضع دریا: کشتی هر که در این لجه خونخوارافتاد نشنیدیم که دیگر بکران میاید. (سعدی لغ. )

معادل ابجد

لجه

38

پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید ثبت نام کنید.
اشتراک گذاری