معنی لردی

فارسی به عربی

لغت نامه دهخدا

باغ لردی

باغ لردی. [ل َ] (اِخ) نام محلی کنار راه آباده و شیراز میان سیوند و تخت طاوس. (یادداشت مؤلف).

انگلیسی به فارسی

lordship

لردی


lord

عنوان لردی دادن به

اسپانیایی به فارسی

se ora

لردی، اربابی، اقایی، سیادت، بزرگی.

عربی به فارسی

سیادة

سلطنت , حکومت , ملک , قلمرو , لردی , اربابی , اقایی , سیادت , بزرگی , سلطه

سوئدی به فارسی

herrav lde

سلطه، تسلط، غلبه، استیلا، تفوق، تحکم، چیرگی، لردی، اربابی، اقایی، سیادت، بزرگی،

فنلاندی به فارسی

ruhtinas

صاحب , خداوند , ارباب , خداوندگار , فرمانروا , لرد , شاهزاده , مالک , ملا ک , حکمروایی کردن , مانند لرد رفتار کردن , عنوان لردی دادن به.

معادل ابجد

لردی

244

پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید ثبت نام کنید.
اشتراک گذاری