معنی لطیفه

لغت نامه دهخدا

لطیفه

لطیفه. [ل َ ف َ] (ع اِ) لاخشه. لاکشه. لاکچه. لخشک. جون عمه. تتماج.

فرهنگ معین

لطیفه

هر چیز نیکو، حکایت نغز و معنی دار، بذله، شوخی. [خوانش: (لَ فَ یا فِ) [ع. لطیفه] (اِ.)]

فرهنگ عمید

لطیفه

سخن نیکو و پسندیده که باعث شادی و انبساط می‌شود،
(صفت) (فلسفه) [قدیمی] = لطیف
[قدیمی، مجاز] نکتۀ نغز،
[قدیمی، مجاز] امر بسیاردقیق که قابل درک است و قابل بیان نیست،

حل جدول

لطیفه

نکته باریک

جوک

مترادف و متضاد زبان فارسی

لطیفه

جوک، شوخی، لودگی، مزاح، هزل، دقیقه، نادره، نکته

فارسی به انگلیسی

لطیفه‌

Bon Mot, Epigram, Jest, Joke, Mots, One-Liner, Pleasantry, Quip, Story, Witticism

فارسی به ترکی

فارسی به عربی

لطیفه

حکمه، دعابه، نکته

نام های ایرانی

لطیفه

دخترانه، مؤنث لطیف

تعبیر خواب

لطیفه

یک لطیفه می شنوید: ناکامی
شما لطیفه می گوئید: وقایع مهم و خوشایند درشرف وقوع می باشند
یک دوست یک لطیفه می گوید: یک راز برملا میشود.
- کتاب سرزمین رویاها

فرهنگ فارسی هوشیار

لطیفه

مونث لطیف: و سخن نیکو سخن نغز بزله ‎ (صفت) مونث لطیف: اقوال لطیفه اشارات لطیفه، (اسم) گفتاری نغز مطلبی باریک و نیکو نکته: وشیث علیه السلام آن صحیفه را که متضمن سی لطیفه بود نگاه میداشت. -3 بذله شوخی: سبک بدره زر در پیش روح افزا نهادند و بلطیفه سمک گفت که در خانه مطربان زربحساب خرج کنیم. -4 نکته باریک دقیقه: لطیفه ایست در آن لب که هیچ نتوان گفت اگر دلم دهدی خلق را نمایم آن. (فرخی. عبد. ‎ 301) -5 اشارت دقیقی که از آن معنیی در ذهن خطور کند که آنرا نتوان تعبیر کرد جمع: لطائف (لطایف) . یا لطیفه انسانی (انسانیه) . نفس ناطقه، دل روح.

فرهنگ فارسی آزاد

لطیفه

لَطِیفَه، مُؤنّث لطیف با همان معانی، نکته یا کلام نغز و نیکو (جمع: لَطائِف)،

فارسی به آلمانی

لطیفه

Scherz (m), Scherzen, Spaß (m), Witz (m)

معادل ابجد

لطیفه

134

پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید ثبت نام کنید.
اشتراک گذاری