معنی لنگرگاه

لغت نامه دهخدا

لنگرگاه

لنگرگاه. [ل َ گ َ] (اِ مرکب) جائی که کشتی در دریا بایستد و پیشتر نتواند رود. دهانه و یا جائی از دریا که کشتی آنجا بایستد. خور. بندر. کلاّء. (منتهی الارب): مرسی، مراسی، لنگرگاهها.

فرهنگ معین

لنگرگاه

(~.) [یو - فا.] (اِمر.) جای توقف کشتی در بندر.

فرهنگ عمید

لنگرگاه

جای لنگر انداختن و ایستادن کشتی،

حل جدول

لنگرگاه

اسکله، بارانداز

فیلمی از کیومرث پوراحمد

اسکله

مترادف و متضاد زبان فارسی

لنگرگاه

اسکله، بارانداز، بستنگاه، بندر، بندرگاه

فارسی به انگلیسی

لنگرگاه‌

Anchorage, Dock, Harbor, Haven, Marina, Port, Waterfront

فارسی به ترکی

فارسی به عربی

لنگرگاه

اجره، حوض السفن، رصیف، سد، مضجع، میناء

فرهنگ فارسی هوشیار

لنگرگاه

جای ایستادن کشتی

فارسی به آلمانی

لنگرگاه

Ankerplatz [noun], Der hafen [noun], Anlegen, Bettplatz (m), Dock (n), Docken, Portwein (m), Kaimole (f), Pfeiler (m), Pier (m)

معادل ابجد

لنگرگاه

326

پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید ثبت نام کنید.
اشتراک گذاری