معنی لیمو عمانی
لغت نامه دهخدا
لیمو عمانی. [ع ُم ْ ما] (اِ مرکب) لیموئی ترش که از عمان آرند. لیموترش. تفاح ماهی. رجوع بلیمو و بلیموترش شود.
حل جدول
میوه خشک شده لیمو ترش
فرهنگ فارسی هوشیار
لیمو امانی لیمو خشکه (اسم) گونه های لیموترش که آنرا از عمان می آورند.
معادل ابجد
257