معنی مازاد
لغت نامه دهخدا
مازاد. (ع اِ مرکب) فاضل. فزونی. آنچه افزون آمده. آنچه زاید است. (یادداشت به خط مرحوم دهخدا). بقیه. تتمه. و رجوع به معنی دوم «ما» در همین لغت نامه شود.
فرهنگ معین
(اِ.) زیاده بر احتیاج.
فرهنگ عمید
زیاده بر احتیاج، آنچه زیاد آمده باشد، فزونی،
حل جدول
فرهنگ واژههای فارسی سره
افزونه
مترادف و متضاد زبان فارسی
اضافی، باقیمانده، بقیه، زیادی، فزونی، مابقی، افزون
فارسی به انگلیسی
Excess, Surplus
فارسی به عربی
فائض
فرهنگ فارسی هوشیار
زیاده بر احتیاج
فرهنگ فارسی آزاد
مازاد، آنچه که زیاد آید، آنچه که باقی ماند، اضافه، زیاده،
واژه پیشنهادی
معادل ابجد
53