معنی مانور
لغت نامه دهخدا
مانور. [ن ُوْرْ] (فرانسوی، اِ) طریقه ٔ تنظیم عمل یک دستگاه. (فرهنگ فارسی معین). || (اصطلاح نظامی) فن رهبری دسته های نظامی در یک منطقه و آن عبارت از این است که در حدود مأموریت محوله کلیه ٔ وسایل خود رابه روی دشمن تمرکز دهند، حتی الامکان از روی غافلگیری دشمن و تأمین قوای خودی. (فرهنگ فارسی معین). || تمرین عملیات نظامی. (فرهنگ فارسی معین).
فرهنگ معین
(نُ وْ) [فر.] (اِ.) اجرای عملیات جنگی به طور نمایشی و تمرینی.
فارسی به ایتالیایی
فرهنگ عمید
(نظامی) تمرین عملیات جنگی برای آمادهسازی نیروها و نمایش میزان توانایی آنان، رزمایش،
به کارگیری ترفندهای زیرکانه برای انجام رساندن کاری،
[عامیانه، مجاز] خودنمایی کردن،
حل جدول
مترادف و متضاد زبان فارسی
آزمایش، تمرینعملیات نظامی، مشق، رزمایش، ترفند، شگرد، حرکات (زیرکی)
فارسی به انگلیسی
Exercise, Maneuver, Manoeuvre
مانور دهنده
Maneuverer
مانور نظامی
War Games
مانور هایملیک (پزشکی)
Heimlich Maneuver
مانور دشمن را خنثی کردن (ارتش)
Outmaneuver, Outmanoeuvre
فارسی به عربی
مناوره
فرهنگ فارسی هوشیار
طریقه تنظیم عمل یکدستگاه، تمرین عملیات نظامی، حرکت قسمتهای مختلف ارتش برای انجام نقشه های جنگی
معادل ابجد
297